نادرگوهر مطهر
از on آذر 24, 2019  در طب سنتی /
0 امتیاز 471 نظرات 2 پسندها 1 نظرات

به نام خدا

 

مزاج اعضا در مقایسه با یکدیگر

هر عضو دارای مزاجی است که شایسته و متناسب آن عضو می باشد. بعضی از این اعضا گرم و بعضی سرد یا خشک یا تر هستند.

 

مزاج گرم به ترتیب: قلب، کبد، ریه، گوشت، ماهیچه، طحال، کلیه، شریان ها، وریدها، پوست کف دست.

مزاج سرد به ترتیب: پیه، چربی، مو، استخوان، غضروف، رباط، وتر، غشاها، عصب، نخاع، مغز، پوست.

مزاج تر به ترتیب: چربی، پیه، مغز، نخاع، گوشت پستان و بیضه ها، شش، جگر، طحال، کلیه، ماهیچه، پوست.

مزاج خشک به ترتیب: مو و ناخن، استخوان، غضروف، رباط، وتر، غشا، شریان، ورید، عصب حرکتی، قلب، عصب حسی، پوست.

 

نکته: اولا منظور از گوشت در اینجا بافت عضلانی متعارف امروزی نیست، ثانیا در منابع مختلف تفاوت های جزئی در این تقسیم بندی دیده می شود ثالثا معتدل ترین عضو پوست است.

 

 

ارواح

ارواح جمع روح است و از نظر طبی متفاوت با آن تعریفی است که در عُرف شناخته شده است. در واقع روح از دیدگاه طب اخلاطی اجسام لطیفی هستند که از بخارهای اخلاط به‌وجود می‌آیند. روح دارای لطافت، سیالیت و حرکت است.

 

پس روح طبی یک ماده لطیف است و با روح شرعی که بعضی حکما از آن به نفس ناطقه یاد کرده‌اند متفاوت است. در بعضی از کتب اینگونه ذکر شده که بین روح طبی و روح شرعی الفتی موجود است مانند زوجین و مادامی که این علاقه محکم است بدن زنده و بیدار است و هنگامی که در اثر خستگی و تَعب، قِلّت علاقه پدیدار شود، خواب حاصل می‌گردد و چنانچه قطع علاقه کلی صورت گیرد باعث فساد جسم و موت است.


طریق تولد روح طبی بدینگونه است که وقتی خون به بطن چپ قلب وارد می‌گردد نُضج یافته و لطیف می‌شود و بعضی از اجزایش به بخار لطیفی اِستحاله می‌یابد که همان روح است. پس روح از اخلاط ایجاد می‌شود و از هوا استنشاق نمی‌گردد، بدین ترتیب هنگام تناول غذا روح تقویت می‌گردد و با قلت غذا ضعیف می‌شود.

 

ارواح را می‌توان حامل قوا در نظر گرفت یعنی قوا را از عضو مبدأ به عضو مقصد منتقل می‌کند ولی در عین حال حرکت روح نیز به تحریک قوت است.
 

تقسیم  بندی روح

1. روح حیوانی

جایگاه آن درقلب است. توسط شریان‌ها در سراسر بدن منتشر می‌شود و وظیفه‌اش رساندن نسیم تازه و دورکردن بخارات اعضاء است و در ترس و خشم موثر است.

 

2. روح طبیعی

جایگاه آن در کبد است. در تغذیه و رشد و نمو موثر است. از کبد توسط وریدها به تمام بدن نفوذ می‌یابد.
 

3. روح نفسانی

 جایگاه آن در مغز است. در حس و حرکت و تدبیر نقش دارد و از مغز توسط اعصاب به تمام اعضاء می‌رسد.
 

 

قوا

قوا نیروهای انجام افعال در عضو هستند که موجب فعل و انفعالات در بدن می شوند. هر نیرو در بدن، سرمنشأ فعلی است و هر فعل نیز از نیروئی در بدن صادر می گردد. دلیل بر وجود قوت، ظهور فعل است و وجود فعل بدون مبدا محال است.

 

تقسیم  بندی قوا

1. قوای حیوانیه

2. قوای طبیعیه

3. قوای نفسانیه

 

بسیاری از فیلسوفان و همه طبیبان بخصوص جالینوس بر این باورند که هر کدام از این قوای سه گانه دارای عضوی رئیس در بدن می باشند که آن عضو، کانون آن نیرو بوده و منشأ صدور افعال آن شمرده می شود.

 

قوای حیوانیه

کانون قوای حیوانی، قلب است.

این قوه ابزار روح حیوانی و حرارت غریزی و یاریگر روح نفسانی در ادراک حس و حرکت و تمییز است که نهایتا باعث ایجاد حرکت، انرژی و اعمال حیاتی می شود.

فایده قوه حیوانی، رساندن نسیم تازه و دور کردن بخارات اعضا و ایجاد خوف و غضب و حیات بخشیدن به بدن، حفظ حرارت غریزی و زنده نگهداشتن اعضاء است تا آمادگی پذیرش روح نفسانی و طبیعی را پیدا کند و نهایتا باعث ایجاد حرکت، انرژی و اعمال حیاتی می شود.

 

 قوای طبیعیه

 کانون قوای طبیعیه در کبد است.

این قوا در تغذیه بافتها و اندام ها نقش دارد.

 

قوای طبیعیه به دو قسمت تقسیم میشود

1. مخدومه

2. خادمه

 

قوای مخدومه از دو جنبه بررسی می شود

1. بقای شخص

2. بقای نوع

 

بقای شخص

غاذیه: قوه ای است که غذا را برای تغذیه بدن تعبیه می کند تا غذا شکل عضوی به خود بگیرد.

نامیه: قوه ای است که با رساندن غذا، به نمو و تناسب طبیعی بدن کمک می کند.

 

بقای نوع

مولِّده: پیدایش منی (مغَیِّرِه اول) و تهیه مواد اولیه اعضاء جهت قبول صورت و عمل قوه مصوره.

مصوَّره: نقشه و شکل اعضاء (مغیره ثانی) و صورت عضوی پوشاندن به ماده مستعد ایجاد شده.

 

قوای خادمه

تمام اندام ها براي تأمین انرژي حیاتی و رشد و نمو خود داراي چهار نوع قوت (انرژي یا عمل) هستند:

1. جاذبه: برای جذب آنچه منفعت دارد.

2. ماسکه: نگهداری مواد تا تغییرات لازم صورت گیرد.

3. هاضمه: تغییر در مواد تا به قوام شایسته هضم برسند.

4. دافعه: دفع مواد غیر ضروری از عضو.

 قوای نفسانی

 کانون قوای نفسانیه در مغز (دِماغ) است.

 این قوه باعث حس و حرکت و تدبیر و تعقل است.

 

 قوه نفسانیه به دو نوع تقسیم می شود.

1. قوای محرکه

2. قوای مدرکه

 

 قوای محرکه

 قوای محرکه به دو قوه باعثه و فاعله تقسیم می شود

1. قوه باعثه: شخص را به عمل مفید و نافع تحریک میکند و از عامل مضر دور میکند.

2. قوه فاعله: قوه ای است که دستورات قوه باعثه را توسط عضلات اجرا می کند.

 

قوای مدرکه

قوای مدرکه به قوای ظاهری و باطنی تقسیم می شود.

 

الف) قوای ظاهری: همان حواس پنج گانه هستند. بویایی (شامه)، شنوایی (سامعه)، بینایی (باصره)، لامسه، چشایی (ذائقه)، این حواس مانند جاسوسانی هستند برای قوای باطنی

 

ب) قوای باطنی: پنج نوع است

1. حس مشترک: درک صور محسوسه.

2. قوه خیال: حفظ صور محسوسه.

3. قوه متصرفه: تصرف در صور محسوس و معانی آنها

4. قوه وهم: درک معانی جزئی مربوط به محسوسات

5. قوه حافظه: حفظ معانی غیر محسوس

 

حس مشترک

محل آن اول بطن مقدم دِماغ (قدام مغز) است. قوه ای است که صور محسوس را درک می کند. آنچه که حواس ظاهری درک می کنند و در باطن از آن آگاهی می شود به این حس تعلق دارد.

 

 

 

قوه خیال

محل آن آخر بطن مقدم دماغ است. خیال قوه ای است که آنچه را که از صور محسوسات به محل حس مشترک آمده باشد، پس از ذخیره، اثر آن را نگه میدارد. خیال خزانه ای است که صورت چیزهائی را که حس مشترک به آن رسانده حفظ می کند.

 

قوه متصوره (متفکره)

محل آن اول بطن میانه دماغ است. قوه ای است که در صور محسوسه و معانی آنها دخل و تصرف می نماید. مانند تخیل انسان دو سر مفکره در آنچه خیال نگه داشته دستکاری میکند. مانند تخیلات عجیب مثل مرغی سر گاو دارد.

 

قوه وهم

محل آن آخر بطن میانه دماغ است. قوه ای است که معانی جزئی متعلق به محسوسات از نظر قبول کردن یا رد کردن، دوستی و دشمنی، صداقت و ناراستی را درک میکند.

واهمه نیروئی است که در حیوان حکم می کند که مثلا گرگ دشمن است و کسی که محبت می کند دوست است. بطور کلی، درک معانی جزئی محسوسات میکند.

 

قوه حافظه (مذکره)

محل آن بطن آخر دماغ است. حافظه، نگهدارنده معانی ادراک شده توسط قوه وهم است. حافظه در واقع حفظ معانی غیر محسوس میکند و خزانه ادراکات وهم است.

 

ارتباط حواس باطنی و ظاهری با یکدیگر از منظر طب اخلاطی در شکل زیر نشان داده شده است:

 

درخت طب سنتی

افعال

فعل، به نتیجه حاصل از عملکرد قوا می‌گویند. هدف از وجود تمامی امور طبیعه آن است که فعلی بصورت کامل و صحیح انجام بگیرد؛ مثلآ چشم توانایی درست دیدن پیدا کند و یا عضلات با هماهنگی یکدیگر باعث ایجاد حرکت شوند.

 

تقسیم بندی افعال: افعال به دو نوع مفرد و مرکب تقسیم می شوند:

فعل مفرد: فعلی است که با یک قوه انجام می شود، مثل جذب یا دفع.

فعل مرکب: فعلی است که با دو قوه یا بیشتر انجام می شود، مانند اشتهای به غذا که با دو قوه جاذبه از قوای طبیعی و مدرکه از قوای نفسانی انجام می گیرد.

 

امور طبیعیه یک زنجیره به هم پیوسته اند که صحت و تعادل تمام قسمت های این زنجیره برای رسیدن به یک عملکرد صحیح لازم است. با نقص عملکرد یا بروز هر اختلالی در سلامتی انسان، می توان با بررسی این زنجیره دلیل آن را کشف نمود. از نقص یک فعل به اختلال قوا یا ارواح مربوط به اندام مسئول آن فعل و از آنجا به بروز اختلال در عضو و نهایتا اختلالات خلطی و مزاجی فرد پی می بریم. از اختلال در فعل و عملکرد می توان به سبب احتمالی آن و اختلال در قوا، ارواح، اعضا، اخلاط و یا مزاج پی برد.

 

 

ارکان

<>

امزجه

<>

اخلاط

<>

اعضاء

<>

ارواح

<>

قوا

<>

افعال

0
Total votes: 0
نادرگوهر مطهر
به نام خدا مدرس و کارشناس طب سنتی برگزرای دوره های مختلف طب سنتی
پسندکردن (2)
Loading...
2
دپارتمان فروش
جالب بودتشکر
آذر 27, 2019